چرا دل شکستن برای بعضی ها هنر است ؟
بعضی از آدم ها را دوست ندارم....حتی وقتی کاری می کنی که کمی خوشحالشان کنی باز هم ناراحتت می کنند...اساسا اشتباه در این است که بخواهی خوشحالشان کنی!!!
چرا که آدمیانی که خدا تا این حد به آنها نعمت و محبت می دهد وقتی این طور قلبش را می شکنند مسلم است که در برابر بنده خدا هیچ ابایی ندارند....
لابد در ذهن خودشان هیچ کار بدی مرتکب نشده اند و یا حرف بدی هم نزده اند و حتی خیلی هم مهربان اند و حتی تر کارهایی کرده اند که محبت را تمام کرده است و اصلا بی نظیرند در توجه به دیگران و رعایت و احترام و می توانند همین الان کل جامعه را آسیب شناسی کنند که چرا مردم بی ادبی و بی توجهی می کنند و چرا روابط فی مابین آدمیان سرد می شود و...می توانند در این خصوص داستان ها بسرایند .....
بگذریم.....
بعضی اوقات برای بعضی ها باید دعا کرد که اصلا حرف نزنند ، نگاه نکنند ، و غم انگیز تر اینکه اصلا وجود نداشته باشند......این طور اشتباهاتشان کمتر است و دل هایی را که به درد آورده اند نیز....
به علاوه آدمی باید هر روز در خود توقف کند مبادا که از این دسته باشد !!!
دلم باز هم گرفته است...
فردا اول مهر است.....فردا را دوست دارم ....بوی برگ های خشک چنار را ....بوی نویی کیف و کتاب ها را .....بوی مداد گلی....و مانتو و مقنعه ای را که بوی اتو می دهند و داغ داغ هستند....بوی سیب ترش و نارنگی پوست سبز را.......
خدایا شکر....